عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس گفت: به نظر می رسد منظور سیاست گذار سهدهک جمعیتی است نه سهدهک درآمدی.در خوش بینانه ترین حالت نیز کل جمعیت موجود در سه دهک بالای درآمدی به بالای ۵ میلیون نفر (۶ تا ۷ درصد کل جمعیت کشور) نمی رسد.
سید حبیب الله موسوی، در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم اظهار داشت: ذات پرداخت مادام العمر یارانه نقدی آن هم به صورت یکنواخت بین همه اقشار جامعه خود موضوعی است که جای نقد و بررسی جدی دارد. بر اساس مطالعات انجام گرفته پرداخت یارانه نقدی به صورت همیشگی تاکنون در هیچ نقطه ای از دنیا انجام نگرفته است که خود شاهدی بر این مدعاست.
وی با بیان اینکه پرداخت یارانه نقدی، برنامه ای با رویکرد درآمدی است، افزود: وقتی قیمت ها برای مصرف کننده افزایش یابد و اینگونه استنباط شود که مابهالتفاوت این افزایش قیمت باید از سوی دولت نقدا به مصرف کننده پرداخت شود، این نگاه به اقتصاد، قطعا نگاه درستی نیست و نباید به اقتصاد به این سادگی نگاه کرد. هنگام افزایش قیمت کالاها مصرف کنندگان به دو صورت سبد مصرفی خود را تعدیل می کنند. اول اینکه مصرف خود را از کالای گران شده کاهش میدهند و دیگر اینکه با کاهش مصرف سایر کالاها و جانشین کردن آنها به جای یکدیگر سعی در تعدیل کاهش مصرف کالای گران شده میکنند. از ابتدای امر در محاسبه مبلغ پرداختی اثر جانشینی تغییر قیمت کالاها لحاظ نشد و لذا چنانچه دیدیم مبلغ پرداختی جبران کنندهی مطلوبیت کاهش یافتهی افراد نشد.
وی ادامه داد: به مبحث پرداخت یارانه نقدی به صورت همیشگی نقد جدی وارد است، ازاینرو به طرح دولت به حذف دهک های پردرآمد از دریافت یارانه باید به دید یک اتفاق میمون و مبارک نگاه کرد.
موسوی در پاسخ به اینکه آیا حذف 30 درصد جامعه از دریافت یارانه نقدی را راهکار مناسبی ارزیابی می کنید، گفت: با وجود جمعیت 76 میلیون نفری ایران، حذف 30 درصد از دریافت یارانه یعنی اینکه نزدیک به 23 میلیون نفر از دریافت یارانه معاف شوند. مطمئنا کل جمعیت سه دهک بالای درآمدی کشور از این رقم به میزان چشمگیری کمتر است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس اذغان داشت: به نظر می رسد منظور سیاست گذار سهدهک جمعیتی است نه سهدهک درآمدی. بدون شک این دو عبارت از منظر اقتصاد دانان یکسان نیستند. بر اساس آمارهای موجود در خوش بینامه ترین حالت نیز کل جمعیت موجود در سه دهک بالای درآمدی به بالای 5 میلیون نفر (6 تا 7 درصد کل جمعیت کشور) نمی رسد.
وی افزود: هر دهک درآمدی تعریف مشخصی از بازه ای از درآمدها دارد و به این گونه نیست که برای بدست آوردن تعداد جمعیتی که در 3 دهک بالای درآمدی جای می گیرند، جمعیت 76 میلیون نفری را بر 10 تقسیم کرده و ضربدر 3 کنیم، اینگونه نیست که تعداد افراد هر دهک درآمدی با دهک های دیگر برابر باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تصریح کرد: فرم دهک های درآمدی در ایران به شکل یک تخم مرغ است، یعنی در بخش دهک های بالای درآمدی، سری تیز، در میانه یعنی دهک های درآمدی 4 تا 8 پهن و ته آن در بخش دهک های پایین درآمدی نیز جمع می شود و مطمئنا 3 دهک اول درآمدی کشور بسیار کمتر از 30 درصد جامعه را شامل می شوند.
وی با بیان اینکه بیشتر جمعیت ایران در دهک های میانی درآمدی قرار می گیرند، گفت: اگر بخواهیم 30 درصد جمعیت کشور یا به عبارتی حدود 23 میلیون نفر را از دریافت یارانه معاف کنیم بدون شک بیش از 4 دهک درآمدی از دریافت یارانه نقدی حذف خواهند شد.
موسوی حذف دهک های بالای درآمدی را در جریان هدفمندی یارانه ها با توجه به شرایط فعلی اقتصاد کشور، راهکار کوتاه مدت مناسبی ارزیابی کرد و گفت: این رویه به شرطی اثر مثبت در اقتصاد ملی خواهد گذاشت که درآمد حاصل از حذف یارانه نقدی دهک های پردرآمد به صورت سازمان یافته و نظاممند در رونق تولید و نه جهت جبران کسری بودجه دولت هزینه شود.
این کارشناس اقتصاد، تخصیص یارانه دهک های پردرآمد به دهک های درآمدی پایین را رویه ای نادرست برشمرد و اظهار داشت: باید برنامه به این گونه باشد که این یارانه آزاد شده به مرور زمان در بخش تولید سرمایه گذاری شود، دراین صورت با رونق تولید به صورت درونزا زمینه کاهش قیمت ها فراهم می شود و این امر، بستری را فراهم می کند تا در آینده زمانی که خواستیم یارانه نقدی دهک های پایین تر درآمدی را حذف کنیم با بازخورد اجتماعی نامناسبی در جامعه روبه رو نشویم.
وی افزود: وقتی صحبت از سرمایه گذاری در تولید برای رونق اقتصاد خانوار است، بیشتر به تولید و تأمین مطلوب غذا برمی گردد.
موسوی با اشاره به اینکه غذا سهم زیادی از بودجه خانوار را به خود تخصیص میدهد، تصریح کرد: یک خانوار در طول زندگی به دفعات معدود اقدام به خرید اتومبیل، تلویزیون و یا هر نوع کالای غیر خوراکی دیگری میکند. لذا افزایش قیمت آنها در طول چندسال آنچنان در اقتصاد خانوار تأثیر خود را نشان نمی دهد، اما افزایش قیمت مرغ، شیر، تخم مرغ، میوه و امثال آن که در سبد روزانه مصرف خانوار سهم قابل توجهی از هزینه را به خود اختصاص می دهد، آرامش روانی خانوار را تحت تأثیر قرار می دهد.
وی ادامه داد: بدون شک معیار شکست یا پیروزی هر سیاستی به قیمت غذا وابسته است و امروزه کشوری قدرتمند تلقی می شود که توانایی تأمین مطلوب غذا برای جمعیت تحت پوشش خود را داشته باشد.
این کارشناس اقتصاد با بیان اینکه اگر فکری به حال تولید غذا به صورت درونزا در داخل نکنیم نمی توانیم در عرصه داخلی و خارجی با تحریمها مقابله کنیم، گفت: این مسئله لزوم صرف درآمدهای هدفمندی در بخش تولید غذا و اهمیت جایگاه کشاورزی در اقتصاد را نشان می دهد.