سکه نیوز

آخرین اخبار بازار سکه و ارز، قیمت روز بازار ، ارائه تحلیل و مشاوره توسط گروه ایران صراف

سکه نیوز

آخرین اخبار بازار سکه و ارز، قیمت روز بازار ، ارائه تحلیل و مشاوره توسط گروه ایران صراف

چگونه در بورس سرمایه گذاری کنیم؟

راهکارهایی برای واردشدن به بورس


درست در شرایطی که بسیاری از شاخص های اقتصادی حال و روز چندان مناسبی نداشتند، شاخص بورس رفتاری متضاد در پیش گرفت و با ثبت رکوردهای پی در پی خبرسازی کرد. فستیوال رکرود زنی های شاخص بورس وقتی تکمیل شد که بازدهی بورس از ابتدای سال جاری به مرز 45 درصد رسید و شاخص کل برای اولین بار در طول تاریخ موفق به عبور از سطح 55 هزار واحد شد.

  

 رشد کنونی بازار هر چند با خوش‌بینی‌های ایجاد شده نسبت به بهبود چشم انداز اقتصادی در دولت جدید قابل توجیه است اما سرعت این رشد و شتاب ورود نقدینگی سرگردان به بازار نگرانی‌هایی را در زمینه امکان پایداری این وضعیت ایجاد کرده است. در همین رابطه از سید احمد میر مطهری، دبیر کل پیشین بورس دعوت کردیم تا در کافه خبر حضور پیدا کند و درباره رکورد زنی های بورس توضیح دهد. میرمطهری اعتقاد دارد هر زمان که شاخص به طور مرتب رشد کرد یا اینکه هر وقت شاخص به طور مرتب پایین آمد، مدیران بورس باید نگران باشند؛ چرا که باید بدانند اطلاعات کافی در دسترس نیست. آنچه در ادامه می آید متن کامل گفت و گو خبرآنلاین با سید احمد میر مطهری، دبیرکل پیشین بورس است:

 

این روزها که بورس رکورد های قابل توجهی را ثبت می کند سوال بسیاری از شهروندان به نحوه سرمایه گذاری در بورس ارتباط پیدا می کند و به نوعی برای بسیاری « نحوه سرمایه گذاری » موضوع اصلی است. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟

اصل کلی موضوع سرمایه گذاری در بورس این است که ما وجه نقد هایی را به عنوان فرد یا افراد حقیقی بیاوریم که مورد نیاز فوری مان در زندگی شخصی نیست. یعنی آن بخش از پس انداز مان هست که می توانیم فعلا برای یک آینده طولانی از آن صرف نظر کنیم. این یک اصل اولیه است.

 

دوم اینکه اگر وارد این بازار شدیم حتما با مطالعه وارد شویم و به فرض اینکه روی سهامی خاص رغبتی وجود دارد وارد بازار نشویم. از این طریق وارد شویم که برویم و مطالعه کنیم. حداقل 48 ساعت پیش از خرید مان برویم بررسی کنیم که روند کاهشی و افزایشی قیمت سهم چه قدر است. از همه مهم تر اینکه چند بار در سال روی این سهم معامله صورت می گیرد. به طور مثال دویست روز در سال یا اینکه ده دفعه در کل یک سال روی سهم مورد نظر مان معامله شده است. مهم ترین عامل برای سرمایه گذای در بازار سهام قابلیت نقدشوندگی آن سهمی است که ما داریم آن را معامله می کنیم و می خریم. از این مطلب که بگذریم به این می رسیم که در چه زمینه ای بیاییم و این کار را انجام دهیم. اینکه شرکت ها را باید به طور مثال در ذهن مان با اوضاع و احوال فعلی اقتصاد طبقه بندی کنیم. شرکت هایی هستند که خیلی « ارز بر » هستند اما امکان صادرات ندارند و امکان اینکه تغییرات قیمتی در داخل کشور دهند را ندارند. طبیعی است افزایش قیمت ارز،  روی تولید و قیمت تمام شده اثر می گذارد. این ها ریسک پذیری شان زیاد است. یک دسته شرکت هایی هستند که به قاعده، قابلیت اینکه « ارز آوری »  داشته باشند دارند. به طور مثال پتروشیمی ها یا برخی از شرکت ها مانند شرکت های فولاد و مس که محصولات شان را با قیمت های خارج شاخص بندی می کنند در این دسته جای می گیرند. اینها هم یک دسته از شرکت هایی هستند که قابلیت سرمایه گذاری در آنها هست اما به شرط اینکه بررسی کنیم در مقابل موضوع تحریم که مساله امروز اقتصاد ایران است مقاوم هستند یا خیر. باید دید این شرکت ها چه قدر قادر هستند به عبارتی که امروز مرسوم است تحریم ها را دور بزنند. یا اینکه معاملاتی انجام دهند و همچنین چگونه پول ها بر می گردد. یک دسته از شرکت هایی هستند که قابلیت « ارز آوری »  دارند ولی خودشان را ضمنا با شاخص ارز تطبیق می دهند. اینها هم بیشتر شرکت هایی مانند مخابرات و بانک ها هستند. این ها هم زمینه هایی برای تغییرات قیمت شان وجود دارد. اما همه اینها یک بار می توانند با تغییرات قیمت ارز خودشان را تطبیق بدهند و قیمت ها ی شان را اصلاح کنند. بعد از این دیگر نمی شود دایما این کار را انجام دهند. بر این اساس ما این طبقه بندی را در ذهن مان داشته باشیم؛ برای اینکه پس اندازی که الان کنار گذاشته ایم وارد میدان کنیم باید یک ذهنیتی از بازار داشته باشیم. قابلیت تبدیل آن سهام را به اینکه نقد شود بررسی کرده باشیم. مثلا سهمی نباشد که نماد آن شش ماه بسته است بعد ما برویم آن را بخریم به این امید که مثلا امکان دارد در آینده یک وضعیتی پیدا کند. بنابراین با این دیدگاه کلی می توانیم وارد میدان سرمایه گذاری شویم.

 

اگر غیر حرفه ای باشیم چطور؟

اگر خیلی غیر حرفه ای هستیم حداقل به آن شاخص 50 شرکت فعال برتر نگاه کنیم و از آن فهرست مواردی را بیرون بیاوریم، به آن نگاه کنیم. روی آنها کار کنیم و سپس با کارگزار مان در جریان بگذاریم و ببینیم که نظر حرفه ای او از لحاظ بازار چیست و چه کاری می توانیم انجام دهیم. با این مقدمات و امکانات اولیه وارد بازار شویم بعد ببینیم چگونه باید سرمایه گذاری کنیم.

 

شرایط امروز بورس چگونه است؟ اینکه به نظر شما در حال حاضر بورس در چه فضایی  قرار دارد و عملکرد آن چگونه است؟

نخست اینکه تعداد شرکت های پذیرفته شده در بورس افزایش پیدا نکرده است. این خودش یک اشکال است. یعنی ایکاش تعداد این شرکت ها بیشتر می شد. دوم اینکه ما شرکت های بزرگ را مثل شرکت هایی که مشمول اصل 44 هستند را وارد بازار کردیم که تغییرات قیمت سهام شان اثر خیلی تعیین کننده روی شاخص دارد. در حالیکه فرض اولیه ما این است که شرکت های کوچک را وارد بازار کنیم و در میان شرکت های پذیرفته شده قرار گیرند، در این بازار رشد کنند و بعد سهام اینها بیاید مورد معامله و مبادله قرار گیرد. بنابراین اشکالی که در حال حاضر در بورس می بینم این است که شرایط پذیرش نتوانسته شرکت های کوچک را جلب کند. دوم اینکه ما آن مواردی که مربوط به انگیزه های شرکت ها هست که در این بازار بیایند تقریبا ایجاد نکردیم.

 

یک وقتی معافیت مالیاتی بود که نیست. زمانی برخورداری از تسهیلات سیستم بانکی بود که به طور مثال با یک فرصتی بتوانند بهتر آنها را بگیرند که آن هم در حال حاضر وجود ندارد. یا اینکه فرض کنید به طور مثال کالا های شان با یک اولویت هایی از گمرک ترخیص شود که آن هم نیست. سهام شرکت ها مثلا مورد قبول سیستم بانکی قرار گیرد که وثیقه شود برای کارهایشان که این هم در حال حاضر وجود ندارد. از طرف دیگر به شرکت ها می گوییم هیچی در اختیارتان قرار نمی گذاریم اما شما بیایید. حسابرس معتمد می گذاریم تا حساب و کتاب شما را به دقت بررسی کند، بودجه شما را نگاه کند، مجامع تان باید به این شکل باشد، نحوه تقسیم سودتان باید به این نحو باشد. حالا کاری ندارند که می شود یا خیر اما در مجموع اینها هست. باید این همه شرط و شروط پذیرفته شود تا ما شما را در اینجا بپذیریم. تازه وقتی هم قرار باشد که افزایش سرمایه دهد روش افزایش سرمایه دادن به نحوی است که به سود شرکت نمی شود بلکه به نفع سهامدار است. یعنی به طور مثال می گوییم شرکت می تواند صد در صد سرمایه را افزایش دهد. بعد می گوییم چه کسانی بهره می برند؟ می گوییم حق تقدم برای سهامداران فعلی است که به قیمت اسمی بیاییند بخرند. آنها هم می آیند و می خرند. چه چیزی عاید شرکت شده است؟ در حالیکه ما آن اوایل نظرمان بر این بود که این حق تقدم ها به صورت صرف سهام در بازار بیاید معامله شود، با قیمت های بالاتر که احتمالا معامله شد این وجوه به طرف شرکت برود.

 

عملا شما به سهامدار یک چیزی می دهید اما باز دست شرکت خالی است. حالا شرکت دست خالی در این شرایط امروزی اقتصاد ایران که از یک طرف باید با چینی ها رقابت کند که رقابت غیر منصفانه ای است. از آن سو بهره وری ها پایین است. همچنین مشکلات تامین مواد اولیه وجود دارد. این ها یک مطالبی است که در کل نگاه کنیم ظاهرا با همدیگر نمی خواند. حالا در این بازار با این حال و خوشبختانه عده ای هستند که سعی دارند این بازار را زنده نگه دارند و معاملاتی در آن انجام می دهند. حق همه این ها هست که از شرایط شرکت ها و خرید و فروش سهام و مبادلاتی که در آنجا صورت می گیرد کاملا مطلع باشند و با این اطلاعاتی که به آنها داده می شود بتوانند آگاهانه و به دور از هرگونه توهمی خرید های خودشان را انجام دهند.

 

راهکارهای شما برای جلوگیری از بسته ماندن طولانی نمادها، شفاف شدن بیشتر شرکتها و جلوگیری از اعمال سلیقه شخصی ناظران و مسئولان سازمان بورس به جای التزام عملی آنها به قانون بازار سرمایه چیست؟

راجع به موضوع بستن نماد ها یک توضیحی هست و آن اینکه فلسفه اش به اینجا بر می گردد که شرکتی اطلاعات خودش را به طور دقیق در اختیار بازار قرار نمی دهد و از دادن گزارش میان دوره ای خودداری می کند؛ از دادن گزارش بودجه اش خودداری می کند. اصلا هیچ اطلاعی به بازار نمی دهد که چه دستاوردهایی ناشی از فعالیت هایش هست. چه چیز هایی را از دست داده و در کجای آن شاخه تولید و اقتصاد قرار گرفته است. در این حالت ناظر می تواند که این نماد را ببندد ولی نه برای چند ماه بلکه در این حد که بلافاصله مدیران را دعوت کند و یک سیاست ارشادی در پیش بگیرد. با اینها بنشیند صحبت کند. مشکلات مردم، سهامداران و سازمان را برای آنها تشریح کند. از طرف دیگر اگر اینها قبول نکردند دست سازمان بورس از این جهت باز است که از حسابرس معتمد بورس بخواهد که آخرین گزارش  وضعیت آنها را به بورس منعکس کند. اگر حسابرس آن کار را نکرد به کمیته انظباطی حسابرسان معتمد معرفی اش کند. بعد از اینکه آخرین گزارش ها را گرفت خودش اقدام به انتشار آن گزارش کند. بعد از اینکه اقدام به انتشار گزارش کرد نماد را باز کند. پس بنابراین بستن نماد باید یک کاری در جهت حفظ حقوق سهامداران جزء باشد. نه اینکه حقوق مدیران شرکت که با ندادن اطلاعات عملا خودشان را از این ورطه کنار می کشند حفظ شود.

 

اساسا چرا این کار را می کنند؟

برای اینکه بورس جای دیگری ابزاری در اختیار ندارد که اینها را وادار کند. در دوره ای که من مسئول بودم مساله ده درصد معافیت مالیاتی مطرح بود. همانجا ما سراغ شرکت می آمدیم و از آن می خواستیم اطلاعات بدهد. اگر آن شرکت اطلاعات نمی داد می دانست که در پایان دوره نمی تواند از معافیت مالیاتی استفاده کند. صدایش می کردیم و با مدیران شرکت و سهامداران اصلی صحبت می کردیم. به هر حال نظارت ها در بورس فقط به این نیست که یک جایگاه ویژه ای داشته باشیم و یک رفت و آمد خاص و مدیرانه ای باشد. یک جایی هست که دقیقه به دقیقه چنین ارتباطی میان مدیران شرکت ها، سازمان بورس به عنوان ناظر و مردم به عنوان ضلع دیگر این مثلث دایما باید برقرار باشد.

 

اتفاقی که الان می افتد طولانی شدن دوره بستن نماد ها است که اصلا با فلسفه بورس در تضاد کامل است. برای اینکه بورس جایی است که باید قابلیت نقدینگی به سهام بدهد. اگر قرار باشد شما سهمی را بخرید و بعد شش ماه روی آن بنشیند و بعد هم نتوانید آن را بفروشید دیگر چه نیازی به سازمان بورس، خرید و فروش سهام است؟ بعد هم بالاخره سازمان بورس به عنوان یک ناظر دستش باز است که به بازرس قانونی شرکت گزارش و اطلاع دهد. از بازرس قانونی شرکت اطلاعات بخواهد. این طور نیست که دستش کاملا بسته باشد و چون شرکت اطلاعات نمی دهد نماد بسته شود و بنشیند تا وقتی شرکت اطلاعات را بدهد. در آن سال هایی که من مسئول بودم این کار را می کردم و از بازار اول به بازار دومی که بود شرکت را می فرستادیم. از بازار دوم به بازار فرا بورس می فرستادیم یا اصلا به کل خارج می شد. اینها امکاناتی هست که باید استفاده کرد اما در حال حاضر یک نقطه ضعف برای بورس ما همین بسته شدن نماد ها برای مدت زمان طولانی است.

 منبع:خبر آنلاین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد