این زن و شوهرش وقتی باهم اختلاف پیدا کردند هرکدام ادعا کردند صاحب
اصلی طلاها هستند. چندی پیش زن جوانی در حالی که آشفتگی و پریشانی در
چهرهاش موج میزد به شعبه چهارم بازپرسی دادسرای بعثت رفت و از شوهرش
شکایت کرد.
این زن گفت: 16 سال پیش با شوهرم زندگی در زیر یک سقف را شروع کردم، آن
زمان بهروز بیکار بود و آهی در بساط نداشت اما از آنجا که به وی علاقهمند
بودم و دوستش داشتم، همه سختیهای زندگی را تحمل کرده و به امید آیندهای
بهتر با مشکلات مبارزه کردم،
چون به کارهای هنری علاقهمند بودم حتی در
خانه مشغول به کار هنری شدم و از این طریق امرار معاش میکردیم تا این که
همسرم در بانک مشغول به کار شد، رفتهرفته وضعیت مالی ما خوب شد و شوهرم با
من سر ناسازگاری گذاشت.
این زن گفت: از سویی چون دوست نداشتم کار هنریام را کنار بگذارم، از درآمد
خودم ماهانه پولی را پسانداز میکردم و از این اندوخته مقداری طلا که
ارزش آن 30 میلیون تومان است خریدم تا سرمایهای داشته باشم.
زن جوان افزود: حدود هشت ماه پیش نیاز شدیدی به مقداری پول داشتم بنابراین
طلاهایم را در بانک کارگشایی امانت گذاشتم و در ازای آن پول گرفتم، بانک
رسیدی به من تحویل داد. از آنجا که آن زمان سرگرم کار بنایی در خانهمان
بودیم برای این که رسید بانکی گم نشود آن را به شوهرم دادم تا امانت نزد
خود نگه دارد.پس از مدتی به خاطر مشکلات خانوادگی، بین من و شوهرم درگیری
پیش آمد وقتی رسید طلاهایم را از شوهرم خواستم ادعا کرد طلاها متعلق به
خودش است چرا که وی پول آنها را داده و این در حالی است که من با کارکردن
در خانه این طلاها را برای خودم خریده بودم.
به خاطر همین برای این که شوهرم اندوخته چندینسالهام را تصاحب نکند به
بانک کارگشایی رفته و خواستار توقیف طلاها شدم، حالا از شوهرم به خاطر
خیانت در امانت شکایت دارم.بازپرس پرونده با ادعاهای این زن احضاریهای
برای شوهرش فرستاد. این مرد وقتی در برابر بازپرس ایستاد، گفت: همسرم دروغ
میگوید طلاها را خودم برایش خریدم و حاضرم فاکتورهای آن را به دادسرا
ارائه دهم، این درحالی است که وی میگوید طلاها را با پول خودش خریده در
صورتی که وی یک زن خانهدار است و نمیتوانسته درآمدی داشته باشد. بنا بر
این گزارش، تحقیقات برای رازگشایی این پرونده ادامه دارد تا تصمیم نهایی
گرفته شود.